شخصی نویسی‌های یک نفر
RSS
  • Home
  • گالری نمونه کارهای گرافیکی
  • تماس با من
  • وبلاگ گویی

  • زندگی قبل از زندگی

  • عفوا بالعقود

  • شروع سال جدید

  • انسان…

  • Job Observation

  • رنگ‌های متریال دیزاین

15 آوریل 2022

وبلاگ گویی

خیلی دلم میخواد تو وبلاگم مطلب زیاد بنویسم، اما وقتی زمانم بیشتر بود می تونستم بیام بشینم سایت باز کنم لاگین کنم صفحه نوشته‌ام بیارم و شروع کنم به نوشتن، ولی الان که خیلی سرم شلوغ شده وقت نمی کنم که بنویسم، داشتم فکر می کردم چیکار کنم که بتونم این نوشتن ادامه بدم تا اینکه به ذهنم رسید توی بله واسه خودم یه کانال تشکیل بدم و وقتایی که توی سرویس، مترو یا تاکسی هستم مطالبی که به ذهنم میرسه رو توی کانالم بنویسم، یا حتی زمانهایی که وقتم کمه میتونم ایده هامو تو همین کانال بنویسم و بعداً کامل کنم، خوب اینم خوب بود ولی خوب خیلی مواقع موقع بود که پشت فرمون بودم، این بود که به ذهنم رسید از قسمت صوتی کیبورد گوشیم استفاده کنم و مطالب رو بگم و خودش برام تایپ کنه الان چند پسته که دارم این شکلی می‌نویسم، یعنی من میگم هوش مصنوعی می نویسه و من سر فرصت میام منتشرش می‌کنم.

تکنولوژی دنیای پیچیده‌ای درست کرده برامون، دنیایی که همراه‌تر شده برامون، خیلی عمیق نگاه که می کنی ترسناک می شه

خدا بهمون رحم کنه

یا ارحم الراحمین

توسط علی معتمدکیا • اجتماعی • 0 • Tags: شخصي, هوش مصنوعي, وبلاگ, وبلاگ نويسي

14 آوریل 2022

زندگی قبل از زندگی

امروز یکی از همکار هام وقتی که خواب بودم ازم یه عکس گرفت، چه مقوله عجیبیه دیدن خود آدم وقتی که خوابه.

خوب مسلمه که آدمها همیشه بیداری خودشون رو میبینند و تقریباً خیلی بعیده که آدم وقتی خوابه خودش رو ببینه (مگر تجرد پیدا کنه یا عکس خودش رو در حین خواب ببینه)

با دیدن این عکس یک لحظه واسه من مردنم تداعی شد.

یه لحظه به خودم اومدم فکر کردم اگه بمیرم هم این شکلی میشم، تازه اگه طبیعی بمیرم، تصادف نکنم، نمیدونم با چاقو یا چیزی دیگه‌ای بمیرم؛ اگه حالت عادی بمیرم این شکلی میشم.

واقعا چه چیزه عجیبیه دیدن خواب بودن خود آدم، مثل این برنامه زندگی پس از زندگی که میان تعریف میکنن و میبینن و میگن خودمونو دیدیم در حالی که خواب بودیم (جسدشون رو میدیدن) داشتم فکر میکردم واقعاً آدم چه موجود پیچیده ایه، یه عکس به ظاهر ساده چقدر آدم رو میتونه به فکر فرو ببره .

خدا بهمون رحم کنه، تازه به خاطر اعمالی که انجام دادیم باید اون دنیا جواب پس بدیم

یا ارحم الراحمین

پ.ن: به وقت اثاث کشی به دفتر جدید (جهت ثبت در خاطره)

توسط علی معتمدکیا • اجتماعی, تجربه • 0 • Tags: خواب, خواب برادر مرگه, زندگي پس از زندگي, زندگي قبل از زندگي, مرگ

1 آوریل 2022

عفوا بالعقود

یکی از مشکلات بزرگ در فرهنگ کاری ما ایرانی ها عدم مقید بودن به زمان بندی قرارهای کاری هست، جلسه برای ساعتی مشخص تعیین میشه و بعد از حدود یک ربع هنوز اعضا دارن به جلسه وارد میشن، جالبتر این هست که اینجوری جا افتاده که دیگر اعضای جلسه هم صبر میکنند تا بقیه هم وارد بشن و بعد جلسه رو شروع میکنند.
مگه نه اینکه وقت طلاست؟
مگه نه اینکه اگر قراره پیشرفت کنیم باید از همین موارد به ظاهر کوچیک شروع کنیم.
البته این مربوط به فقط جلسه های کاری نیست، کلاس های آموزشی مون هم همینه
حتی قرارهای دوستانه یا خانوادگیمون هم همینه

اگه قراره پیشرفت کنیم و هر روزمون بهتر از دیروز باشه این خوش قول بودن می تونه شروع خوبی باشه

ان شاء الله در سال جدید و قرن جدید روشهای جدید رو در پیش بگیریم تا مشمول روایت زیر باشیم:

لقمان حکیم علیه السلام:

یا بُنَىَّ… وَ اجْهَدْ اَنْ یَکونَ الْیَوْمُ خَیْرا لَکَ مِنْ اَمْسِ وَ غَدا خَیْرالَکَ مِنَ الْیَوْمِ فَاِنَّهُ مَنِ اسْتَوى یَوْماهُ فَهُوَ مَغْبونٌ وَ مَنْ کانَ یَوْمُهُ شَرّا مِنْ اَمْسِهِفَهُوَ مَلْعونٌ؛
فرزندم بکوش تا امروزت بهتر از دیروز و فردایت بهتر از امروز باشد، که هر کس دو روزش برابر باشد، زیانکار است و هر کس امروزش بدتر از دیروزش باشد، از رحمت خدا دور است.

[ارشاد القلوب دیلمى، ص ۷۳]

توسط علی معتمدکیا • تجربه • 0 • Tags: جلسات كاري, عفوا بالعقود, قرار

2 مارس 2022

شروع سال جدید

هر سال به آخر سال که می رسید تقویم ورق می زدم و دو دو تا چهار تا می کردم ببینم شیفت B هفته آخر صبح هست کهه شروع سال بعد شیفت صبح باشه یا نه تا شروع سال جدید با یکی از بهترین دوستام شروع بشه.
امسال شیفت B شیفت صبحه ولی هیچ ذوقی براش ندارم چون همون دوست عزیز امسال آخرین سال کاریشه و تا آخر سال بازنشسته می شه.
یداله جان تولد دوباره و آعاز فصل جدید زندگیت مبارک باشه.

بعد نوشت: هر چی تو نت گشتم یه عکس دو نفره رفیق پسرونه پیدا کنم نبود که نبود، این چه وضعشه! یعنی دوتارفیق جون جونی پسر نبوده که یه کار گرافیکی خوشگل داشته باشن؟!؟!

توسط علی معتمدکیا • دل نوشت • 0 • Tags: بازنشستگي, دوست, رفيق

21 فوریه 2022

انسان…

حضرت آیت‌الله جوادی در کتاب تفسیر موضوعی حیات حقیقی انسان در قرآن در این زمینه می‌فرماید: «آدمی دارای طبیعت و فطرت است که اوّلی، تن‌پرور و لذّت‌جوست و دومی، حق‌طلب و عدالت‌خواه. هر کس فطرت را بر طبیعت خویش غالب سازد و به جهاد با هواهای نفسانی برخیزد، مالک نفس خویش خواهد شد» (جوادی آملی، ۱۳۸۹، ج ۱۵: ۲۹۴)

امروز یه کلاس برای سرگروه ها گذاشتم برای آموزش برنامه ریزی صحیح و توش Bullet Journal رو آموزش دادم، آخر کلاس که صحبت های آزاد شروع شد وقتی یکی از بچه ها ازم خواست که آموزش در مورد یه موضوعی رو برنامه ریزی کنم یکی دیگه (که به اصطلاح خودش قدیمی شده) گفت ول کن بابا بذارید این چند وقت هم بگذره و بازنشسته شیم، حالا این بابا چند سال سابقه کار داره، ۱۷ سال، چقدر دیگه مونده، ۳ سال.

یعنی سه سال رو می خواد به بطالت بگذرونه، این فرد با چه دیدی میاد سرکار؟؟؟؟؟!!!!!! و مطمئناً این ۱۷ سال هم با همین دید اومده سرکار!!!!

و طبق گفته حضرت آیت الله جوادی آملی این آدم به طبیعتش برگشته و از فطرت به دور افتاده

توسط علی معتمدکیا • روزمرگی • 0 • Tags: انسان تنبل, بازيگوشي, بطالت, تنبلي

1 ژانویه 2022

Job Observation

امروز زحمات یک ساله ام به باد رفت…

از ابتدای امسال پروژه ای رو هندل کردم که باید تا پایان این ماه تموم میشد، پروژه ای که هیچ سودی برای من نداشته و نداره ولی تمام توان و انرژی که براش میشد گذاشت، گذاشتم.

از ابتدای پروژه سرگروه هایی که باید اصلی ترین کار رو می کردند کم کاری کردند و تذکرات من هم هیچ سودی نداشت حتی پشت سرم حرف بود که این کارها مسخره بازی هاییه که من تو گوش رییس و مدیر پروژه کردم و در اصل هیچ الزامی نداره ولی امروز که از معاونت کیفیت اومدند و پروژه رو ارزیابی کردند تازه سرگروه ها اهمیت این پروژه رو درک کردند…

امروز فروریختم، چون واقعاً انرژی که گذاشتم به باد فنا رفت، چون با اینکه یکی از اولین Relay های این سیستم هستم و تو دوره قبلی نمره سالنمون دومین نمره کل شرکت شده بود ولی امروز افتضاح افتضاح بودیم و آبرومون رفت…

دیگه حوصله نوشتن هم ندارم.

 

بعدها نوشت: ببخشید که این چند سطر برای شما قابل فهم نیست ولی نوشتم که حداقل برای خودم به یادگار بمونه

 

بعد بعدها نوشت: امروز امتیاز ارزیابی این پروژه اومد، ۶۵% و پروژه قرمز شد….   هعععععی

توسط علی معتمدکیا • دل نوشت • 0 • Tags: IKPS, Job Observation, ارزيابي كيفي

20 آگوست 2021

رنگ‌های متریال دیزاین

سلام

با توجه به اینکه فایل Color برای تعیین کدهای رنگی به روش Material Design رو باید هر بار نوشت و رنگهای دلخواه رو توش وارد کرد و این کار همیشه زحمت بیهوده ای رو برای برنامه نویسها داره من کدهای رنگ به روش متریال دیزاین رو اینجا می ذارم تا هر وقت کسی لازم داشت بیاد با یه کپی پیست فایلشو آماده کنه.

این کدها تمام کدهای متریال دیزاین و حتی کد شبکه های اجتماعی رو داره

ادامه متن را ببینید:
More

توسط علی معتمدکیا • اندروید, برنامه نویسی • 0 • Tags: color, Color Material design, Material, Material design, اندروید, رنگ, متریال دیزاین

4 دسامبر 2020

أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُم بِهَٰذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ

امروز داشتم آیات میانی سوره قصص رو می‌خوندم و رسیدم به آیه‌ای که خداوند می‌فرمایند:

وَکَمْ أَهْلَکْنَا مِن قَرْیَهٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَهَا فَتِلْکَ مَسَاکِنُهُمْ لَمْ تُسْکَن مِّن بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِیلًا وَکُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِینَ

قصص آیه ۵۸

به یاد این کرونا و سیل و زلزله و… افتادم، به یاد این همه فشار روحی و اجتماعی افتادم.
یک کم فکر کردم و یاد این پست افتادم که توش در مورد شیعه‌های شناسنامه‌ای نوشته بودم، افتادم و حالا می‌بینم شمول این افراد خیلی گسترده‌تر شده، شیعه‌های نماز نخون، شیعه‌های چشم‌چرون، شیعه‌ها بدحجاب، شیعه‌های کم فروش، شیعه‌های بی‌انصاف، شیعه‌های ظالم، شیعه‌های بت‌پرست، شیعه‌های …، وقتی نشستم و این هارو شمردم دیدم توی همین جامعه خودمونه که این‌همه شیعه‌ی شناسنامه‌ای ولی در اصل کافر و ظالم داریم، شاید همسایه دیوار به دیوارمونه، شاید همکار دو تا میز اونورتره، شاید بغال و قصاب و سبزی فروشی محله خودمونه و شاید اصلأ خودمون باشیم.
ترسیدم
ترسیدم
ترسیدم از این که با ندونم کاری داریم مشمول این آیه می‌شیم.

و چه بسیار شهرهایی را که نابود کردیم که در زندگی‌شان طغیان کردند …
قصص آیه ۵۸

 

پ.ن: ترجمه عنوان پست:
ﺁﻳﺎ ﭘﻨﺪﺍﺭﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻭﺍ ﻣﻲ ﺩﺍﺭﺩ ﻳﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺮﺩﻣﻲ ﺳﺮﻛﺸﻨﺪ؟
سوره طور آیه ۳۲

توسط علی معتمدکیا • اجتماعی • 0 • Tags: بلایای طبیعی, زلزله, سیل, شیعه, شیعه شناسنامه ای, طور, قصص, کرونا, گناه

20201019_185939

19 اکتبر 2020

سباستین

 


اوایل ماه کتاب خال سیاه عربی رو دست گرفتم و چون با طبع و قلم حامد عسگری آشنا بودم از کتاب حظ و بهره بردم و برای منی که تا به حال سفر حج نرفتم شیرین بود، ولی وقتی خواستم اطلاعات و نظر شخصیم توی گودریدز ثبت کنم دیدم خیلی‌ها به این کتاب انتقاد کردن و حتی یک سری‌ها هم حامد خان عسگری رو ارجاع داده بودن به آقا منصور ضابطیان جهت یاد گرفتن سفرنامه نویسی.

خب من هم که تا به حال کتاب‌های منصور ضابطیان رو نخونده بودم رفتم سراغ کتابخونه‌م و کتاب «سباستین – سفرنامه و عکس‌های کوبا» رو برداشتم و خوندم، واقعاً قلم آقای ضابطیان دوست داشتنی بود و واقعاً باهاش منم رفتم سفر.

تفسیرهای به موقعش از موقعیت‌ها و مکمل کردن این تفسیرها با عکس‌های خوبش جوری هست که آدم دلش نمیاد کتاب بذاره زمین و دوست داره یک سر کتاب نوش کنه.

دستمریزاد آقای ضابطیان

علاقه‌مند شدم بقیه سفرنامه‌های ایشون رو هم بخونم، البته اینم بگم به نظر من سفرنامه آقای حامد عسگری هم عالی بود و من خداروشکر میکنم که چنین نویسندگان خوبی داریم که باعث اغناء ظرف روحی‌مون میشن.

 

پ.ن: اینم مطلب سومم بود 🙂


 

توسط علی معتمدکیا • دل نوشت, کتابخواری • 1 • Tags: حامد عسگری, خال سیاه عربی, سفرنامه, کوبا, گودریدز, منصور ضابطیان

Arbaein Radio

18 اکتبر 2020

رادیو اربعین

ظاهراً به مطلب دوم رسیدم 😊 (ارجاع به مطلب قبل)

عمده نفرات ما ایرانی‌ها در تب نرفتن به زیارت اربعین سوختیم و خب بهترین چیز برامون توی اون روزها گوش کردن به رادیو اربعین بود ولی این شبکه رادیویی نشون داد اگه پیاده‌روی اربعین برگزار نشه چیز خاصی تو چنته نداره و عملا شنونده‌هاشُ بعد چند ساعت (حتی تو بعضی از برنامه‌ها در حد چند دقیقه) طرد میکنه، چند تا پرده از چیزهایی که تو ذوقم زد می‌نویسم شاید کسی از بر و بچه‌ها این شبکه اینجا و روزی دید و شاید اصلاحاتی برای سال آینده شد:
پرده اول:
گوینده: برای اینکه اسم شما هم جزو زوار اربعین ثبت بشه همین الان لبیک یا حسین رو به شماره… ارسال کنه و حتما اسم کاملش رو هم زیر پیامک بنویسه تا من بخونم😐!!!

[۵ ثانیه مداحی پخش میشه]

گوینده: چند تا از پیامک‌هارو که خودشون به این وسیله زائر اربعین کردند!!!! رو می‌خونم؛ خانم فلان لبیک یا حسین، آقای بیساری از فلان شهر آبیک یا حسین [این اسم خوندن حدود ۳ دقیقه طول می‌کشه]

[۵ ثانیه مداحی پخش میشه]

گوینده: این حسین کیست که عالم همه دیوانه‌‌ی اوست، این چه شمعیست که…. [و دوباره ۳ دقیقه پیامک لبیک یا حسین ‌هارو با اسامی میخونه و در ضمن اعتراض می‌کنه چرا یک‌سری اسامیشون نمی‌نویسند]

[۵ ثانیه مداحی پخش میشه]

گوینده: تعدادی پیامک داشتیم که می‌گفتند چرا من انقدر بین مداحی ها حرف می‌زنم، آقاجان و خانوم محترم لازمه برنامه سازی اینه که مجری حرف بزنه و بلافاصله شروع کرد به خوندن اسامی افرادی که لبیک یا حسین رو فرستاده بودند.

یعنی عملا توی یک ربع فقط ۱۵ ثانیه مطلب شنیدیم بدون سخنرانی بدرد بخور

پرده دوم:
که تو دل همون پرده اول بود، مگه روایت ندارم از روایت سُدیر (یکى از یاران امام صادق(علیه السلام)) که به خوبى استفاده مى شود که زیارت آن حضرت از دور نیز فضیلت بسیار دارد، به این صورت که در فضاى باز قرار گیرد و به راست و چپ نظر بیفکند، سپس سر خود را به سوى آسمان بلند کند و به جانب قبر امام حسین(علیه السلام) توجّه نماید و بگوید: «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ» که در مقابل آن براى او ثواب بسیار نوشته مى شود.

خب این لبیک یا حسین چجوری باعث زائر شدن میشه، آیا این ترویج دروغ نیست؟

پرده سوم:
رادیو اربعین تو کل زمان‌هایی که من توی عصر به رادیو اربعین گوش دادم همیشه یه سردار جنگ دعوت کرده بودند و همون حرفهای تکراری که تو هفته دفاع مقدس زده میشد می‌زدند و یک ساعتی برنامه رو میگذروندن، البته تفاوتشون با برنامه‌های شبکه‌های دیگه این بود که بجای موسیقی بین حرفهای مهمانشون از مداحی استفاده میکردند، خداییش آدم زد رشادت‌های این عزیزان نیستم ولی جای برنامه‌هایی که بتونه ابعاد کمتر گفته شده عاشورا و کوفه و شام اون زمان رو بگه خیلی خالی بود.

توسط علی معتمدکیا • اجتماعی • 0 • Tags: اربعین, رادیو اربعین

1 2 3 4 5 >»

دسته‌ها

  • اجتماعی
  • اندروید
  • برنامه نویسی
  • تجربه
  • دل نوشت
  • روزمرگی
  • کتابخواری

بایگانی شمسی

  • فروردین ۱۴۰۱ (۳)
  • اسفند ۱۴۰۰ (۲)
  • دی ۱۴۰۰ (۱)
  • مرداد ۱۴۰۰ (۱)
  • آذر ۱۳۹۹ (۱)
  • مهر ۱۳۹۹ (۴)
  • شهریور ۱۳۹۹ (۲)
  • مرداد ۱۳۹۹ (۱)
  • تیر ۱۳۹۹ (۲)
  • آذر ۱۳۹۶ (۱)
  • آبان ۱۳۹۶ (۱)
  • مهر ۱۳۹۶ (۲)

دسته‌بندی‌ها

  • اجتماعی
  • اندروید
  • برنامه نویسی
  • تجربه
  • دل نوشت
  • روزمرگی
  • کتابخواری

بیشترین پاسخ‌ها در پست

  • 65 – پایمال کردن هوای زیبا
    4 comments
    چند روزی بود که آسمون تهران
  • 95- روح در جسم بی جان
    3 comments
    چند روز پیش پدر یکی از دوستان
  • 74 – سیزده به در
    2 comments
    متاسفانه چند روزیه که با یه
  • 67 – بزرگترین بازار متحرک دنیا
    2 comments
    حدود دو سه ماهی هست که از مترو
  • 56 – …
    2 comments
    ترم سوم درسی داشتیم به نام

برچسب‌ها

آموزش اربعین استر امکان جدید اینستاگرام امیر حسین مدرس انرژی مثبت اینستا گرام بزرگ شدن بچه ها بیوک میرزایی ترک دوستی تلگرام جلسه حجاب خشایارشا خشایار شاه دوستی روز اول هفته روز اول کاری ریشه سیزده بدر سال 57 سال94 سال انقلاب سبزه گره زدن سیزده به در شعور شنبه شیعه فالور فالوینگ فرهنگ قافله عمر مردخای نحس نحسی سیزده به در هامان وبلاگ وبلاگ نویسی پدر پرویز ربیعی پرویز نارنجیها پریچهر بهروان پسر پوریم گذر عمر گفتگو

آمار

↑

© شخصی نویسی‌های یک نفر 2022
اجرا شده توسط همیار وردپرس