8 مه 2016
93- تلافی
بعضی از ما انسانها دچار تلافی کردنهاییم، مثلا اگه فلانی چشم روشنی فلان چیز داد خیلی خیلی مواظبیم تا موقعی که قرار شد ما هم بهش چشم روشنی بدیم، قرونی بیشتر ندیم ، یا اگه فلان مجلسمون نیومد ما هم فلان مجلسشون نریم، توی این میزان و کیل کردن هامون هم به خدا و دستوراتش کاری نداریم و دنبال راه صواب نیستیم و اینجور موقع ها نسب و موقعیت خودمون و طرفمون برامون مهم میشه که عععه فلانی ال و بیساری بل…
دیشب به یه بنده خدایی گفتم فردا اگه شما هم میخوای بیاین ختم با ماشین بیام دنبالتون که جواب داد نه چون فلانی سر فوت خواهرزاده ام نه تشییع جنازه اومد نه ختم پس من هم ختم اقوامش نمیام ? ، من اصلا متوجه نشدم که میخوای حال اون طرف بگیری یا برای خودت توشه برنداری؟
یکی از سفارشات ماه شعبان شرکت در تشییع جنازه مسلمان هست، فکر نکنم شرکت در مراسم ختم و فاتحه خونی برای خود آدم کم ثوابی داشته باشه که به همین راحتی به خاطر یه تلافی کوچولو خودمون ازش محروم کنیم.
پ.ن1: خدایا خودت مراقب من باش که دچار این بیماری نشم
پ.ن2: کیل به معنای کجی است و وقتی میزان و کیل در کنار هم به کار برده میشه به معنای راستی و کجیه
پ.ن3: ثواب به معنای مزد و پاداشه و صواب به معنای راه درسته
27 سپتامبر 2016
94- استهلاک
وقتی صحبت از آب میشه همه یاد زلالی و شفافی می افتیم، ولی اگه این آب زیادی یه جایی بمونه میگنده، لجن زار میشه، باتلاق و غیر دوست داشتنی میشه.
رابطه ما آدمها هم مثل همین آب میمونه، بعضی دوستیا یه عمر مفید داره و وقتی به سر بیاد دوستی از زلالیت در میاد و …، خصوصا اگه یه آب زلالتر دیگه ای باشه که طرف بدونه این آب موقتی نیست و دائمیه و همه جا همراهته، اونوقت تویی که همیشگی نیستی مجبوری کنار بری.
احتیاج نیست که طرف بگه دیگه حضورت زیادیه فقط کافیه وقتی بهش پیامک میدی چند ساعت بعد جواب بده و تو جواباش به یک کلمه و دو کلمه اکتفا کنه (در حالیکه قبلا تو پیامکها کتاب رد و بدل میکردید).
چند سال پیش وقتی توی مسافرت بودم خبر رفتن یه دوست شنیدم، اون موقع یاد این شعر افتادم: «او میرود دامن کشان/من زهر تنهایی چشان/ دیگر مپرس از من نشان/ کارام جانم میرود» حالا هم همون شعره ولی این کجا و اون کجا.
بعضی وقت باید دل کند، هر چقدر هم که سخت باشه
توسط علی معتمدکیا • دل نوشت • 0 • Tags: ترک دوستی, دوستی