101- از جمله جوزدگی‌ها

توی صلاة ظهر یک روز عادی تابستون دو نفری سوار سرویس شرکت میشیم و من یه بطری آب یخ می‌خرم که توی راه هلاک نشم، هر چی باشه یه ساعت تو راهیم، بهش میگم آب نمی‌خری؟ می‌پزیــــــا می‌گه نه بابا مهم نیست طاقت میارم…

ساعت 8 صبحه و همون بابایی که میتونست گرمای سرویس توی صلاة ظهر تحمل کنه نمی‌تونه توی کلاس و زیر کولر گازی تشنگی تحمل کنه و هر روز با خودش یه بطری نوشیدنی‌های مختلف میاره که توی کلاس رفع عطش کنه!!!
آخـــــــــــه ماه رمضونه و خلاف آب باید شنا کنه